طرحواره های ناسازگار اولیه (طرحواره درمانی)
طرحواره های ناسازگار اولیه موضوعی است که امروز در این مقاله به آن می پردازم که زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهند. گاهی یک دل نه صد دل عاشق کسی میشویم که به جای آن که باعث آرامش ما شود روح و روان ما را آزرده میکند. گاهی در روابط اجتماعی آنقدر احساس شکست میکنیم که فکر میکنیم دیگران بسیار موفق و خوشحال هستند و ما گرفتار و ناراحت.
گاهی میدانیم شخصی خیلی میتواند به هدف های ما کمک کند ولی نمیدانیم چگونه با او ارتباط بگیریم. گاهی همسر، نامزد و یا دوستان صمیمی خود را از دست میدهیم و نمیدانیم چگونه آنها را به رابطه برگردانیم؛
بسیاری از ما با این موارد آشنا هستیم و شاید هم خود ما درگیر همین چیزها باشیم؛ نمیتوانیم کسی را که دوست داریم جذب کنیم و یا در کار و ارتباطاتمان مشکل داریم.
چه عاملی باعث میشود که شخصی با داشتن موقعیتهای خوب در روابط کاری و یا عاطفی دچار مشکل شود ولی شخص دیگر موفق باشد؟ چرا ما گاهی به کسی وابسته میشویم که هیچ سنخیتی با ما ندارد؟ چرا بعضی از افراد در محیط کار خیلی زود پیشرفت میکنند ولی بعضی دیگر به هیچ جا نمیرسند؟
اگر به دنبال یافتن دلیل این مباحث هستید باید ریشهی مشکل را در طرحوارهها پیدا کنیم. طرحوارهها قالبهایی هستند که از تولد در ذهن و شخصیت ما ایجاد شدهاند و ما با آنها دنیا را میبینیم و تمام روابط ما طبق این قالبها رقم میخورند. مدل طرحواره درمانی توسط جفری یانگ ارائه شده است. یانگ میگوید که طرحوارههای ناسازگار به خاطر تجربیات بد دوران کودکی ایجاد شدهاند و این طرحوارهها به خاطر برآورده نشدن نیازهای کودکی ایجاد شده اند.
بسیاری از افرادی که رفتارهای مشکل آفرین دارند، در کودکی مورد ظلم قرار گرفتهاند و بسیاری دیگر از افراد هم در خاطرشان نیست که کودکی شان چگونه بوده است. البته ممکن است بعضی از افراد هم در کودکی تجربیات خیلی خوبی داشتهاند ولی اکنون مشکلات زیادی دارند. طرحوارهها به خاطر نوع تربیت ما و در عین حال به خاطر خلق و خوی ما ایجاد شدهاند. شاید کسی در کودکی مشکلی نداشته ولی اکنون در بزرگسالی مشکلاتش بسیار باشد. باز هم این شخص به خاطر وجود تعدادی طرحواره این کارها را انجام میدهد.
از کودکی الگوها و یا قالبهایی در ذهن ما درست شدهاند که به آنها طرحواره های ناسازگار اولیه میگویند. طرحوارهها باعث میشوند ما به کسی جذب شویم و یا از کسی متنفر باشیم. پایهی روابط را طرحوارههای ما شکل میدهند.
طرحوارهها یک سری پیش فرض درست میکنند که رفتار افراد طبق آن فرضیات شکل میگیرد. این طرحوارهها تبدیل به الگوهای ذهنی میشوند و ما با آن الگوها با دیگران ارتباط برقرار میکنیم.
مدل طرحواره درمانی را علم ارتباطات مینامند. طرحوارهها مثل نقشهی یک ساختمان هستند که بنای ساختمان طبق آنها ساخته میشود. بعضی از افراد جذب افراد بیعاطفه میشوند، بعضی دیگر دنبال افراد قدرتمندی هستند که آنها را نجات دهند، افراد دیگری هم در ارتباطات خود متمایل به افراد ضعیفتر هستند و گروهی هم از ارتباط ترس دارند.
این موارد به خاطر طرحوارههای افراد است؛ یعنی طرحوارهها تعیین میکنند که ما چگونه با دیگران برخورد کنیم. طرحوارهها از همان ماهها و سالهای اول زندگی ایجاد شدهاند. جفری یانگ بنیانگذار طرحوارهدرمانی باور دارد که ما در کودکی نیازهای هیجانی خاصی داشتیم و نوع برخوردی که والدین با این نیازها در آن سالهای دور ولی سرنوشتساز داشتند باعث ایجاد طرحوارههای مختلف در شخصیت ما شده است. روزهایی که شخصیت ما در حال شکلگیری بوده است. طرحوارهها هم به سرعت خود را بر شخصیت ما تحمیل کرده بودند.
در چه خانوادهای بزرگ شدهایم؟ پدر و مادر چه رفتاری با هم داشتهاند؟ آیا ما را در آغوش میگرفتند؟ آیا احساس امنیت میکردیم؟ آیا به ما حس ارزشمندی دادهاند؟ آیا ما را با دیگران مقایسهکردهاند و صدها سئوال دیگر. اینها همه طرحوارههای ما را ساختهاند.
طرحوارهها به ما میگویند که چگونه خود و دیگران را نگاه کنیم؛ میگویند چگونه با دیگران رفتار کنیم و میگویند چگونه فکر کنیم و یا احساسات خود را چگونه بیان کنیم. بنابراین طرحوارهها تصاویر عمیقی در ناخودآگاه هستند که به صورت رفتار، گفتار، باور و احساس خود را نشان میدهند.
- ۰۰/۰۴/۱۷